گزارش سفر سیزدهم انجمن یوزپلنگ ایرانی

بازدید حیات وحش، طبیعت، بناهای تاریخی و دیدنی های فارس و بخشی از کرمان

بازدیدها: منطقه حفاظت شده بهرام گور، پارک ملی قطرویه، پارک ملی بختگان، دریاچه مهارلو، دریاچه طشک، پاسارگاد، روستای گردشگری و آبشار قلات، حافظیه، نارنجستان قوام، خانه زینت الملوک، باغ سنگی سیرجان، مقبره شاه فیروز، قلعه سنگ، بادگیر چپقی، یخدان دوقلو و ...

تهیه گزارش: پروانه داورپناه
ویرایش نهایی: سولماز پروین

عنوان سفر: بهرام گور

سفرهای آموزشی انجمن یوزپلنگ ایرانی

سفر همواره به دنبال خود تجربیاتی دارد که در شرایط دیگر قابل اکتساب نیست. از سختی تا خوشی همگی دلنشین و دوست داشتنی اند.
سفر به نام منطقه حفاظت شده بهرام گور است ولی در واقع علاوه برسفر به زیستگاه گور ایرانی، سفری بود به قلب تاریخ ومهد تمدن ایران زمین؛ سفری بود به طبیعت زیبای بهاری فارس؛ سفری بود به دریاچه ها و تالابها وتماشای پرندگان مهاجر...
سفر با قطار 19:30 تهران -  شیراز دوشنبه 4/2 /91 شروع شد و در 11صبح شنبه 9/2 /91 پایان یافت.
در این فاصله کوله بارمان را از خاطرات و دانش و نگاهی نو پر کردیم وچه سنگینی دلنشینی...

سفرهای آموزشی انجمن یوزپلنگ ایرانی

روز ابتدایی سفربا بازدید از باغ نارنجستان شیراز، منزل قوام االسطنه و پس از آن منزل زینت الملوک (دخترقوام) آغاز گردید. این بازدید با حال و هوای بهاری شیراز و بوی خوش بهارنارنج وگلهای اردیبهشتی، ما را بر آن داشت تا به تاریخ قاجاریه سفری کرده و دریابیم که خانواده های  اشراف شیرازی در اتاق های آینه کاری با سقف های نقاشی شده به سبک اروپایی در چه فضایی پذیرای مهمانان داخلی و خارجیشان بوده اند و چه مناظری را از پنجره همان اتاق ها به نظاره می نشسته اند.
پس از آن نوبت به حافظیه و دیدار لسان الغیب شیرازمیرسد که دیوان اشعارش زینت بخش تاقچه ها و کتابخانه هایمان است؛ غزلیاتش بر زبان ها جاریست و تفأل به دیوانش رمزگشای اسرار درونمان است. حال و هوای حافظیه وصف نشدنیست و قلم از نوشتنش نا توان.
ناهار را درباغ ملی شیرازمی خوریم  و راهی دریاچه مهارلو و طبیعت زیبا و وصف ناپذیر آن می شویم. دریاچه مهارلو در فاصله 30 کیلومتری شهر شیراز قرار دارد. قدم برشوره زارهای دریاچه مهارلو می گذاریم. برخی دوستان کمی پیش تر پا در آب نهاده اند ودردوردست ها دسته بسیار بزرگی از فلامینگوها ما را به تماشا نشسته اند.

سفرهای آموزشی انجمن یوزپلنگ ایرانی

دسته بزرگ فلامینگوها از دور به شکل یک نوار صورتی رنگ دیده می شدند. برای نزدیک شدن به این نوار صورتی، از تپه های حاشیه دریاچه بالا رفتیم. تعداد فلامینگوها قابل شمارش نبود. با وجود این که تنها از فاصله ای دور توانستیم فلامینگوها را ببینیم اما در هنگام پایین آمدن از تپه ها، با دشت شقایق های وحشی روبرو شدیم که در کنار نمکزارهای سفید دریاچه، سبزه زارها، گل های خودروی بهاری، پروانه ها و انواع حشرات، دریچه ای دیگر از حیات وحش را پیش چشمانمان قرار داد.
آب دریاچه مهارلو در بخش هایی مایل به صورتی دیده می شد که طبق نظر کارشناس خاکشناسی که همسفرمان بود دلیلش وجود جاندار سخت پوستی به نام آرتمیا عنوان شد که در زمان تبخیر بیش از حد آب وافزایش غلظت نمک، صورتی به نظر میرسد.

سفرهای آموزشی انجمن یوزپلنگ ایرانی

نزدیک غروب است و غروب مهارلو دیدنی است. شب قرار است برای اقامت راهی روستایی در اطراف شیراز شویم.

روستای گردشگری قلات
قلات زیبا همراه با صدای آب و خنکای شب تمام خستگی آن روز را به یکباره از تنمان زدود. شام را در خانه ای زیبا در روستای قلات میهمان خانم پروین و کلم پلوی شیرازی شان هستیم.
چهار شنبه صبح خیلی زود و قبل از طلوع آفتاب همسفران راهی آبشار قلات می شوند. صرف صبحانه، پای آبشار زیبای قلات تجربه ای فوق العاده بود. علاوه بر آبشار کشکو (Koshkoo) که گروه از آن دیدن کرد و ترجمه آن به زبان محلی "آبشار کوچک" می باشد، آبشار دیگری نیز در روستای قلات وجود دارد به نام آبشار گتو (Gotoo) که ترجمه آن در زبان محلی "آبشار بزرگ" است که بازدید از آن نیازمند یک برنامه یک روزه کوه پیمایی است و در برنامه این سفر گنجانده نشده بود.
در بازگشت از آبشار، کلیسای قدیمی قلات را به تماشا نشستیم و از محله پاچنار گذر کردیم که چنار قدیمی روستای قلات در آن قرار دارد.  مردم روستا اعتقادی عجیب به این چنار دارند و همه ساله میزبان دیگ های نذری است. اگرچه از تنه درخت فقط قالبی تهی باقی مانده اما همچنان سر افراز و سر سبزاست.

سفرهای آموزشی انجمن یوزپلنگ ایرانی

با همه زیبایی هایش باید قلات را ترک می کردیم که البته دل کندن از آن سخت بود.
به سمت پاسارگاد، آرامگاه کوروش بزرگ روان شدیم و بار دیگر تاریخ چندهزار ساله مان را با غرور و افتخارمرور کردیم و ادای احترام نمودیم به این بزرگ مرد و تلاشش برای پایه گذاری تمدنی ماندگار؛ بدان امید که مردمانش پر همت تر از گذشته این راه را ادامه دهند تا ارزش های انسانی پررنگ تر از گذشته باشد.
راهی می شویم به سمت طشک؛ دریاچه طشک...
اما با دشتی از نمک رو به رو می شویم. آنجا سراب را به معنای واقعی تجربه کردیم. به نظر می رسد در دور دست ها آب وجود دارد. گام بر روی نمک زارها می گذاریم به امید دستیابی به آب! نیم ساعتی سراب هایی که پیش رویمان ظاهر شدند را دنبال کردیم تا با لاخره با هیجان هر چه تمام تر به آب رسیدیم. پا به آب می زنیم.
اینجا از پرنده و پرنده نگری خبری نیست، پرنده ها بابت ظلمی که به طبیعت روا می داریم با ما قهر کرده اند؛ گویی دیر زمانی است که از تالاب رخت بر بسته اند.

سفرهای آموزشی انجمن یوزپلنگ ایرانی

بعد از طشک به سمت دریاچه بزرگ فارس یعنی بختگان روانه شدیم. به سرمحیط بانی پارک ملی بختگان می رسیم و با محیط بانان منطقه گپی می زنیم و از دریاچه بختگان می پرسیم. آنچه شنیدیم را باور نکردیم ولی حقیقت داشت!
با سرزمینی خالی به پهنای آسمان روبه رو می شویم که روزگاری بختگان نام داشته و بزرگترین دریاچه استان فارس و قطعا زیستگاه موجودات بسیاری بوده که اکنون مانند دریاچه به ابدیت پیوسته یا از آن کوچ کرده بودند...

سفرهای آموزشی انجمن یوزپلنگ ایرانی

با سکوت سنگینی که بر گروه حاکم شد بختگان را به سوی مقصد بعدی مان یعنی منطقه حفاظت شده بهرام گورو پارک ملی قطرویه ترک می کنیم. بهرام گوری که شکارگاه پادشاهان ایران باستان مانند بهرام بوده است و شعر معروف زیر را به یاد می آورد:
بهرام که گور می گرفتی همه عمر    دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
شب را در قطرویه به سر می بریم وصبح پنج شنبه همزمان با دمیدن خورشید به دیدن پارک ملی قطرویه می رویم.
پارک ملی قطرویه یکی از زیستگاههای گور ایرانی است. تصور عموم مردم از گورخر همان حیوان راه راه سیاه وسفیدی است که از کودکی در ذهن ها نقش بسته است اما گورخر ایرانی تفاوت اساسی با گوراسب افریقایی دارد.
رنگ گورایرانی قهوه ای روشن یا نخودی است و طبق گفته محیط بان با دانش بهرام گور "آقای محمدجانی" در آخرین سرشماری که سال گذشته انجام شده، بیش از 350 گور ایرانی در پارک ملی قطرویه شمارش شده است.

سفرهای آموزشی انجمن یوزپلنگ ایرانی

خوشبختانه در این سفر شانس دیدن حدود 50 گور ایرانی را درزیستگاهشان داشتیم.
پوشش گیاهی پارک ملی قطرویه بسیار غنی به نظر می رسید. همین غنا و حضور مهندس قاسمی محقق جوان و علاقمند که در مورد رژیم غذایی گور ایرانی در این منطقه تحقیق می کرد باعث شد تا کنکاشی جدی تر در مورد پوشش گیاهی منطقه داشته باشیم و به بحث و تبادل نظر بپردازیم. در نگاه اول به نظر می رسید در میان علفزارها باشیم اما در واقع آنچه به ظاهر علف می آمد درمنه، افدرا، قیچ، گون و... بودند.
در حالی که چشمانمان همچنان به دنبال گور ایرانی است گروهی از همسفرانمان به کمک کارشناس خوب برنامه خانم شعرباف مشغول پرنده نگری هستند. در این تلاش موفق به دیدن سنگ چشم دم سرخ، شانه به سر، کبک، کوکرشکم سیاه یا باقرقره و زنبور خوار می شویم و این نشان از غنای منطقه در تمام زمینه هاست.

سفرهای آموزشی انجمن یوزپلنگ ایرانی

خوشبختانه منطقه از تعرض انسان ها دور مانده و بکر و دست نخورده است اما شنیدیم که قرار است خط آهن کرمان-شیراز از این منطقه عبور کند که امیدواریم محقق نشود.
ناهار را در کنار چشمه و آبشخور دشت عین الجلال در مرکز پارک ملی قطرویه می خوریم و در سایه درختان کمی استراحت می کنیم.
بعد از صرف ناهار و لختی آرامش در این منطقه زیبا، با مینی بوس و راننده خوش اخلاق و دوستدار طبیعتمان آقای غفاری به قصد دیدن جبیر، زاغ بور و هوبره به راه افتادیم که از میان آن ها تنها موفق به دیدن دو جبیرشدیم که به سرعت از ما فاصله گرفتند.

سفرهای آموزشی انجمن یوزپلنگ ایرانی

به پاسگاه باز می گردیم و کارگاه آموزشی آشنایی با گور ایرانی توسط کارشناس برنامه برگزار می شود. درادامه تصاویری زیبا از سفرهای گذشته انجمن یوزپلنگ ایرانی و فیلم های مستند از حیات وحش ایران که توسط تیم مستندسازی انجمن یوزپلنگ ایرانی گرفته شده است، نمایش داده می شود.
شب هنگام گشت و پیاده روی را در منطقه آغاز می کنیم. آسمان پرستاره است وهلال ماه زیبایی فوق العاده ای به آسمان بخشیده است.
جمعه قطرویه را ترک می کنیم  و راهی سیرجان می شویم. بادگیر چپقی، یخدان دوقلوی سیرجان و خانه سعیدی را بازدید می کنیم. اکثربناهای قدیمی این منطقه مربوط  به زمان قاجاراست که برخی متروکه هستند و در برخی هنوز زندگی جریان دارد.
پس از بازدید از بناهای درون شهر سیرجان به همراه راهنمای سیرجانی برنامه آقای غلامرضازاده راهی باغ سنگی سیرجان می شویم.
باغ سنگی را اسفندیار خان درویش حدود نیم قرن پیش به جهت اعتراض به اصلاحات ارضی ساخته است. با خانواده پسر درویش خان که هنوز در همین مکان زندگی می کنند آشنا می شویم. خانواده ای بسیار دوست داشتنی و صمیمی که در زمان حضور در باغ و خانه آن ها اصلا متوجه گذشت زمان نمی شویم.
باغ سنگی را به سمت آرامگاه شاه فیروز ترک می کنیم. از شاه فیروز راهی قلعه سنگی می شویم. این قلعه متعلق به زمان ساسانیان می باشد والبته به شدت در حال تخریب.
بازدید از قلعه سنگی سیرجان آخرین برنامه سفر بود. راهی ایستگاه راه آهن سیرجان می شویم و با نشستن در کوپه قطار پرونده سفر دیگری از انجمن یوز پلنگ ایرانی با موفقیت بسته می شود.

سفرهای آموزشی انجمن یوزپلنگ ایرانی